-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 12:46
من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد . من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و...
-
ببخش
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 17:27
صدای قلب ها شنیده می شود گوش های عالم پر از صداست قلبی صدای سکوت می دهد ولی باز.... گوش های عالم را کر کرده است ببخش... ببخش تا مرهم بر دل شکسته ات باشد
-
تبریک میگم
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 01:45
سلام عزیز دلم نازننین فرشته ای قلبم روز میلاد تو بهت تبریک میگم از خدای بزرگ برات آرزوی هزارن سال سلامتی و موفقیت و خوشبختی و شادی رو آرزو دارم.عزیزم خیلی دلم واست تنگ شده
-
وقتی
جمعه 1 آبانماه سال 1388 19:08
وقتی...... وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی او تمام کرد من شروع کردم وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن!!! (دکتر شریعتی)
-
زندگی یعنی عشق
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 16:59
این چه باغیست خدا ساکنانش چه غریب برگریزان عجیب نه نشان از گل یاس نه نشان از سوسن نه به گلشن رد پایی ز علفزار چمن رنگ و بو بی معنیست همه در گستره یک باغند همه پرورده ی یک دامانند بر گلچین همه گلهای جهان یکسانند چه خزانی غمگین زود گیرد؛گر غفلت ز گریبان افسوس چه زمانی کوتاه چه زمانی که رسد زود به پایان افسوس چه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 مهرماه سال 1388 02:32
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هماتاقیش روی تخت بخوابد . آنها ساعتها با یکدیگر صحبت میکردند، از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف میزدند . هر روز...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 مهرماه سال 1388 19:16
بهای عشق چیست بجز عشق ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم هرجا که پا میذارم تو رو اونجا می بینم یادمه چشمای توپر دردو غصه بود قصه غربت دل قد صد تا قصه بود یادتوهرجا که هستم با منه؛ داره عمر منوآتیش میزنه تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد گونه های خیسمو دستای توپاک میکرد حالا اون دستا کجاست؟اون دوتا دستای خوب چرا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 00:59
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟ این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 00:49
در حضور واژه های بی نفس صدای تیک تیک ساعت را گوش کن شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 مهرماه سال 1388 19:09
همیشه ودر همه حال تنها به خدایت توکل کن